مدل تجربی DLSRS در سال 1389 توسط شرکت مدیریت منابع آب ایران برای تعیین حریم کمی رودخانهها ابلاغ گردیده است. اگر چه در تعیین موردی حریم رودخانهها به منظور ساده سازی محاسبات استفاده از سه شاخص به جای پنج شاخص مدل مذکور مجاز دانسته شده، ولی همچنان تعیین دبی 25 ساله به عنوان مشکل اصلی کاربران در استفاده از این مدل در رودخانههای فاقد ایستگاه هیدرومتری بر قوت خود باقی است. در این مقاله تعیین ضرایب منطقهای در تلفیق با روش عکس فاصله وزنی به عنوان روش برآورد دبی 25 ساله برای تعیین حریم رودخانههای فاقد ایستگاه هیدرومتری پیشنهاد شده است. با استفاده از این روش مقدار دبی 25 ساله هر آبراهه فقط با داشتن موقعیت مکانی و سطح حوضه آبریز بالادست آن قابل محاسبه میباشد. کنترل نتایج روش پیشنهادی در محدوده رودخانههای استان ایلام حاکی از نتایج قابل قبول روش مذکور میباشد.
روش معمول جهت تعیین حد بستر و حریم رودخانهها انجام عملیات نقشه برداری با مقیاس مناسب از محل جهت برداشت توپوگرافی کامل بستر و حاشیه رودخانه با عرض باند کافی و انجام مطالعات کامل هواشناسی و هیدرولوژی جهت تعیین سیلاب با دوره بازگشت 25 ساله در محل مورد نظر می باشد. انجام این مراحل علاوه بر صرف زمان زیاد، نیازمند تخصیص منابع مالی فراوان می باشد و عملا طی این مراحل در موارد مقطعی تعیین حریم رودخانهها که به طور معمول از طرف اشخاص حقیقی و حقوقی از شرکتهای آب منطقهای درخواست میشود غیر قابل توجیه میباشد. در این گونه موارد تعیین حریم با بازدید از محل و اعمال سلایق شخصی و به صورت تقریبی با رعایت محدوده 1 تا 20 متر انجام میگردد. شرکت مدیریت منابع آب ایران در سال 1389 با انتشار دستورالعمل تعیین حریم کمی رودخانهها، یک مدل مفهومی(به نام DLSRS) را جهت تعیین حریم کمی با استفاده از 5 شاخص معرفی نمود. مشکل اصلی در استفاده از این دستورالعمل لزوم تعیین دبی با دوره بازگشت 25 ساله می باشد که مهمترین شاخص مدل با بیشترین وزن میباشد. در این مقاله با تعیین ضرایب منطقهای روشهای برآورد سیلاب برای حالت 25 ساله در محل ایستگاههای هیدرومتری استان ایلام و تعمیم آنها به کل سطح استان با استفاده از روش عکس مجذور فاصله، زمینهای فراهم شده که میزان دبی 25 ساله هر آبراهه در سطح استان فقط با داشتن موقعیت مکانی و سطح حوضه آبریز آن براحتی قابل محاسبه باشد. سایر شاخصهای مدل DLSRS، با استفاده از نقشههای 25000/1، بازدید محلی و تعیین تقریبی هندسه مقطع عبور جریان قابل تعیین میباشند. در نهایت پارامترهای مدل و روش تعیین دبی ذکر شده به صورت یکپارچه در یک برنامه کامپیوتری گردآوری شده و نتایج خروجی به راحتی از این برنامه قابل دریافت میباشند. عملیات صحت سنجی و تحلیل حساسیت این روش و برنامه مرتبط با آن دقت آنرا در رسیدن به جواب نشان میدهد.
مطالعات تعیین حد بستر و حریم رودخانه ها از برنامه هایی است که در چند سال اخیر بطور جدی از طرف وزارت نیرو و شرکتهای آب منطقهای در دستور کار قرار گرفته تا با مشخص شدن بستر و حریم قانونی رودخانه های کشور همانند راهها و مخازن سدها، محدوده مجاز برای فعالیتهای اهالی ساکن و توسعه آتی مناطق شهری و روستایی نواحی حاشیه رودخانهها تعیین گردد. لذا تعیین بستر و حریم رودخانه ها به نحوی تعیین میزان خطر و محدوده احتمال بروز خسارت است که از جهت امنیت فعالیتهای معیشتی و زیستی اهالی، حائز اهمیت خواهد بود. شرایط توپوگرافی برخی بازه های رودخانه ها بخصوص در مناطق کم شیب دشتها باعث می شود روشهای معمول بررسی رفتار رودخانه، پهنه های وسیعی را بعنوان بستر رودخانه مشخص نماید. جهت فایق آمدن بر این مشکل راهکارهایی در مراجع مختلف پیشنهاد شده که در این مقاله به بررسی آنها پرداخته میشود از میان 4 راهکار ارائه شده، با توجه به شرایط هیدرولیکی و هزینه های اجرای آنها(بدلیل نیاز به عملیات نقشهبرداری وسیع) در نهایت روش قابل استفاده و مناسب جهت اعمال در مدل هیدرولیکی در شرایط ذکر شده انتخاب شد. همچنین موارد ذکر شده جهت تعیین حد بستر رودخانه قرهسو در استان گلستان که دارای چنین شرایطی می باشد مورد بررسی قرار گرفته است.
تحقیق حاضر بیانگر رخداد سیلاب آبانماه 1334در شهر ایلام از حیث بررسی رفتار هیدرولوژیکی، مستندسازی و آسیب شناسی ، خسارات مستقیم و غیرمستقیم، تحلیلهای فنی و درس آموخته های سیلاب مورد اشاره میباشد. بررسیها، مطالعات و مشاهدات نشان میدهد سیلاب مزبور از نوع سیلاب واریزه ای بوده است. حداکثر بارش 24 ساعته تاریخ 7 آبان ماه 1334در شهر ایلام 183 میلیمتر گزارش شده است. دوره بازگشت بارش حداکثر 24 ساعته وقوع یافته سیلاب مزبور، 171 سال برآورد گردیده است. آسیب وارده به تأسیسات آبی استان در حوزه های تأسیسات آبرسانی و شبکه های آبیاری و زهکشی، تأسیسات تصفیه خانه و آبرسانی شهری و روستایی و تأسیسات فاضلاب شهری و روستایی به ترتیب به میزان 713 ،011 و 313 میلیارد ریال برآورد شده است که خسارات غیرمستقیم و غیرملموس ناشی از سیلاب نیز باید به آنها افزوده شود. وجود گلوگاه های شهری در شبکه مسیلها و ضعف های اجرایی و خصوصاً پوشانیدن سقف مسیلها موجب وقوع خسارات و در بعضی موارد تشدید آنها شده است. هماهنگی سازمانهای ذیربط در هنگام سیلاب خوب ارزیابی شده و سبب کاهش خسارات مالی و جانی بیشتر گردیده است. هماهنگی میان سازمانی بین دستگاه های درگیر با طرحهای عمرانی شهری، ارتقاء دانش و فرهنگ عمومی در زمینه کنترل سیلاب بیش از پیش احساس می گردد.
امروزه سیلاب های شهری یکی از وقایع رو به رشد و یکی از نگرانی های مدیران شهری در سراسر جهان بوده و بدلیل تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی روند افزایشی شدیدی به خود گرفته است. اساساً مهار و کنترل کامل سیلاب ها بعلت محدودیت های فیزیکی و اقتصادی عملا غیر ممکن می باشد لذا کنترل سیل به معنای کاهش خسارات جانی و مالی منتج از سیلاب می باشد و لازمه آن اولویت بندی و شناسایی بهینه ترین راهکارهای مقابله با سیلاب می باشد. برای دستیابی به این مهم در ابتدا باید به بررسی عوامل تشدید کننده سیلاب بخصوص در حوضه های شهری که بالاترین میزان خسارات به آنها وارد می شود پرداخت. مطالعات زیادی در داخل و خارج کشور در زمینه سیلاب های شهری صورت گرفته است اما تعداد کمی از آنها به بررسی جزییات عوامل تشدید کننده خرابی ناشی از بروز سیل در قالب تجربیات حاصل از سیلاب های واقعی و در یک رویکرد علمی در شهرها پرداخته اند.
در آبان ماه سال 1394 در اثر بارش بی سابقه باران در شهر ایلام سیلاب مخربی بوقوع پیوست که باعث خسارات جانی و مالی فراوان در شهر شد. علاوه بر بزرگی بارش منتج به این سیلاب عوامل دیگری نیز شامل عوامل طبیعی و انسانی در افزایش خسارات موثر بودند و در این مقاله سعی شده با توجه به بررسی های میدانی در زمان وقوع سیلاب و تحلیل ها و بررسی های بعد از آن به شناسایی این عوامل پرداخته شود تا تصمیم گیران و مدیران شهری با سهولت بیشتری راهکارهای مقابله با سیلاب را تعیین و اولویت بندی آنها را مشخص کنند.
معادلات حاکم بر جریان های غیر دایمی در کانالهای باز به معادلات سنت- ونانت معروف هسـتند. ایـن معـادلات بـه شـکل معادلات دیفرانسیل جزیی غیرخطی و از نوع هذلولوی هستند که به طور تحلیلی قابل حـل نیسـتند. بنـابراین بـرای حـل ایـن معادلات از روش های عددی استفاده می شود. در این مقاله عمق و سرعت و هیدروگراف جریان در یـک کانـال مسـتطیلی بـا جریان متغیر تدریحی غیردائمی از روش مشخصه و روش تفاضـل محـدود صـریح بـا هـم مقایسـه شـده اسـت. ایـن کـار بـا برنامهنویسی این دو روش در محیط MATLAB ،امکانپذیر شد. مقایسه برای گامهای زمـانی و مکـانی مختلـف انجـام شـده است. از لحاظ زمان اجرا روش مشخصه پروفیل سطح را در زمان بیشتری محاسبه میکند. نزدیک بودن عدد کورانت به 1 نتایج این دو روش را یکدیگر نزدیک کرده است. حساسیت روش مشخصه نسبت به گام زمانی کمتر از روش تفاضل محدود صریح بود. مقادیر سرعت روش مشخصه قرابت بیشتری با نتایج تفاضل محدود صریح، نسبت به نتایج عمق، دارند. نتایج نشان میدهد نمودارهای سرعت، عمق روش مشخصه بالاتر از نمودارهای تفاضل محدود قرار میگیرند.
دانستن بهترین مقدار ضریبهای جریان برگشتی از مصارف، برای مدیریت بهینه تخصیص و بهره برداری از منابع آب در سطح حوضه آبریز ضروری است. هدف این پژوهش تخمین ضریبهای جریان برگشتی از نیازهای شرب، صنعت و کشاورزی سهم جریان سطحی از این جریانهای برگشتی است. این کار به کمک فن واسنجی و استفاده از الگوریتم ژنتیک انجام میشود. MODSIM یک مدل پشتیبان تصمیم مدیریت حوضه آبریز است که بهعنوان مدل شبیهسازی استفاده شده است. در این پژوهش، با استفاده از قابلیت سفارشیسازی مدل MODSIM ،یعنی کدنویسی به زبان ویژوال بیسیک (VB (در درون مدل، امکان واسنجی ضریبهای مورد نظر فراهم شده است. واسنجی برای سه ترکیب مختلف تابع هدف انجام شد. نتایج نشان داد که مناسبترین و منطقیترین نتایج در حالت سوم واسنجی، یعنی واسنجی با تابع هدف شامل RMSE جریان سطحی خروجی حوضه و RMSE تراز آبخوان حوضه حاصل شده است. ضریبهای جریان برگشتی از نیازهای شرب، صنعت و کشاورزی برای زیرحوضه شیان در غرب کشور بهترتیب ۸۷ ،۷۶ و ۱۸ درصد به دست آمده است.
Estimating the return-flow fractions of different consumptive water uses for the effective management of water resource allocation and operation in a river basin is an essential issue. The purpose of this study was to estimate the return-flow fractions of domestic, industrial, and agricultural water demands, as well as to determine the contributed inflow from the return flows into surface and groundwater resources. This was done through the automatic calibration of a river basin software program, in conjunction with a genetic meta-search calibration algorithm. In this study, the calibration of parameters was made possible by using the customization features of the model. Calibration was done for three combinations of the objective functions. The results of the study demonstrated that the best and most logical results occurred in the third condition, which was a calibration by the objective function, including the root-mean-square error (RMSE) of the river basin’s outflow and the RMSE of the aquifer’s level. The fractions of the return flow from domestic, industrial, and agricultural demands in the case study of the Shian Basin in western Iran, were obtained as 87, 76, and 18%, respectively.